می نویسم یک خط ، دو خط ، زنگ زنگ تفریح
می نویسم یک خط ، دو خط ، زنگ زنگ تفریح
دوست داشتن
کتاب نیست
که
بخوانی
از جایی که
رها
کرده ای.
گنجشک ها
کوچ نمی کنند
باقی
این که
می مانند
با گربه ها
ودودکش
بخاری ها.
دو ریل ایم
از یک خط
سال هاست
که با هم می رویم
به ایستگاه
می رسیم و
به هم
نمی رسیم.
جای خالی سرت
مانده
روی بالش
وجای خالی خواب
زیر این
چشم ها
گود افتاده است
من
در کنار
تو .
عشق ما مثل
سنگی بود
که بلند کردیم
وحشرات زیر آن
سرگردان شدند
سنگی که
فکر می کردیم
از آسمان
افتاده است.