ریچار

ریچار

می نویسم یک خط ، دو خط ، زنگ زنگ تفریح
ریچار

ریچار

می نویسم یک خط ، دو خط ، زنگ زنگ تفریح

شعر


دوست داشتن

کتاب نیست 

که 

بخوانی

از جایی که

رها  

کرده ای.

شعر

گنجشک ها

کوچ نمی کنند

 باقی 

این که

می مانند

با گربه ها

ودودکش 

بخاری ها.


شعر


دو ریل ایم

از یک خط 

سال هاست

که با هم می رویم

به ایستگاه

می رسیم و

به هم

نمی رسیم.


شعر


جای خالی سرت 

مانده 

روی بالش

وجای خالی خواب 

زیر  این 

چشم ها

گود افتاده است

من 

در کنار 

تو .

شعر

عشق ما مثل

سنگی بود

که بلند کردیم

وحشرات زیر آن

سرگردان شدند

سنگی که

فکر می کردیم

از آسمان

افتاده است.