ریچار

می نویسم یک خط ، دو خط ، زنگ زنگ تفریح

ریچار

می نویسم یک خط ، دو خط ، زنگ زنگ تفریح

شعر

مثل مادری

که فرزندش را بزرگ می کند

تنهایی را من

بزرگ کرده ام

درآغوش گرفته و

برایش نگران شده ام...

شعر

پشت دو در 

که روبروی همند

ایستاده بودیم

هربار که یکی دررا باز میکرد 

دیگری دست پاچه

می شد

می بست.

شعر

بیا بنشینیم

وبرایم داستانی بگو

که هیچ تعریف نشده است

برای بار اول 

خواهم شنید

وگویی که هیچ 

نمیدانم

که داستان تو

 تکراریست.

شعر

من یا سیگار؟

پاکت را رها کن وبرو.

به همان اندازه ام 

گاهی...